معنی روستای کوچک و دور افتاده

واژه پیشنهادی

روستای پرت و دور افتاده

ده کوره


دور افتاده

مهجور - پرت

پرت- مهجور- غریب-بعید-دوردست-متروک-

فرهنگ فارسی هوشیار

دور افتاده

(صفت) شخصی یا شی ء که نسبت به فرد یا جامعه دور باشد: }} آن محل دور افتاده را از جهت آن انتخاب کرده بود که کسی به اسرارش پی نبرد ‎. {{

فارسی به آلمانی

معادل ابجد

روستای کوچک و دور افتاده

1433

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری